دررابطه با افزایش ابتلا به بیماری HIV در میان زنان و اینکه چرا آزمایش HIV، جزو آزمایشهای معمول پیش ازازدواج نیست، دکتر سید علی آذین، متخصص پزشکی اجتماعی، فلوشیپ پزشکی جنسی،رواندرمانگر جنسی و دانشیار پژوهشگاه این سینا به با «فراز» گفتوگو کرده است؛
چرا آزمایش HIV ، در حالیکه این بیماری در میان زنان رو به گسترش است، جزو آزمایشهای معمول پیش از ازدواج قرار نمیگیرد؟
آزمایش HIV جزو تستهای داوطلبانه است؛ بدین معنی که هیچ پزشک و تشکیلاتی به دلایل ملاحظات اخلاقی و حرفهای، حق ندارد بدون اطلاع فرد یا تحت فشار قرار دادن او، درخواست این آزمایش را بکند. تنها در موارد خاصی از غربالگری، آنهم به این دلیل که پای سلامت فرد دیگری در میان است و این که میتوان از دادهها محافظت کافی نمود، چنین آزمایشی با اطلاع خود فرد انجام میشود مثل آنچه در سازمان انتقال خون به هنگام اهدای خون برنامهریزی شده است. عوارض بیتوجهی به این موضوع یکبار در سالهای گذشته که اطلاعات کافی در خصوص این بیماری وجود نداشت در ابتلای برخی بیماران دچار هموفیلی در جهان و ایران مشاهده شد.
ولی این آزمایش هیچ جای دیگری مثل معاینات دوره ای، معاینات استخدامی و... بدون اجازه و رضایت فرد، نباید انجام شود.
به نظر شما، اجباری نبودن این آزمایش در پیش از ازدواج،دلیل دوبرابری ابتلای زنان به HIV نمیتواند باشد؟
بخش قابل توجهی از این افزایش مربوط میشود به بعد از ازدواج. متاسفانه بخش عمده این ابتلاها، به روابط فرازناشویی مربوط میشود. ما در کلینیک، انواع موارد مبتلا را داریم، از جمله زنانی که همسرشان به سفر سیاحتی رفته یا به سفری زیارتی و متاسفانه با HIV بازگشته و نهایتاً باعث آلودگی شریک زندگی خود شده است. البته اظهارنظر دقیق در این خصوص مستلزم پژوهش و مستند کردن موارد در یک حجم نمونه معرف از آنچه در جامعه اتفاق میافتد است.
یعنی امکان این که ربطی به رفتارهای قبل از ازدواج افراد داشته باشد، کم است یا اصلا نیست؟ در حالیکه ممکن است این مسئله را افراد از هم پنهان کنند.
مسئله این نیست که حتی اگر این آزمایشها را قبل از ازدواج انجام دهند، مشکل حل میشود. حتماً مواردی از HIV در زنان میتواند به رفتار جنسی مردان پیش از ازدواج مربوط باشد؛ اما با توجه به دوره نهفتگی نسبتاً طولانی مدت این بیماری، حتی آزمایش در آستانه ازدواج نیز نمیتواند احتمال آلودگی فرد را کاملاً منتفی کند. فردی امروز جواب تستش منفی شود، ممکن است چهار ماه بعد آزمایش مثبت داشته باشد.
بنابراین پای فرهنگ و آگاه سازی در بین مردم به میان می آید، تا زوجین از هم بخواهند که این آزمایش انجام شود.
اصلا اول باید روشن کنیم که تاکید بر این آزمایش چقدرسازنده است. چون اگر بنا باشد که این مدل تستهای پیش از ازدواج اجباری شوند، ممکن است فرآیند ازدواج را بیش از این دچار مشکل کند. چون فقط HIV که نیست. ما مشکل ویروس پاپیلومای انسانی(عفونت مقاربتی) و ویروس هرپس انسانی(تبخال تناسلی) را هم داریم. گرچه ویروس هرپس ممکن است به اندازه پاپیلوما و HIV خطرناک نباشد، اما می تواند تا آخر عمر فرد را درگیر کند و ویروس پاپیلومای انسانی هم به خصوص در مورد زنان، شانس ابتلا به سرطان دهانه رحم را بالا می برد؛ پس این ویروسها هم اهمیت دارند. . ما در زمینه بیماری های مقاربتی، مشکل ویروس پاپیلومای انسانی و ویروس هرپس تناسلی را هم داریم. گرچه ویروس هرپس ممکن است به اندازه پاپیلوما و HIV خطرناک نباشد، اما می تواند تا آخر عمر فرد را درگیر کند و برخی گونههای ویروس پاپیلومای انسانی هم، شانس سرطان دهانه رحم را بالا میبرند. مسائل دیگری را هم میتوانیم به این تقاضاها اضافه کنیم؛ مثلاً نگرانی از قابلیت باروری، فهرستی از بیماریهای ژنتیک خانوادگی و غیره! میخواهم بگویم که اگر بنا باشد وارد فضایی شویم که مثل معاینه فنی گرفتن برای افراد، پیش از ازدواج باشد و لیستی از انواع آزمایشها و گواهیها را هم پیش روی داوطلبان ازدواج قرار دهیم، ازدواج از شرایط فعلی نیز مشکلتر خواهد شد. علاوه بر ابعاد فرهنگی، انجام آزمایشهای غربالگری، به لحاظ فنی و علمی و اجرایی نیز ملاحظاتی دارد که حتماً باید مورد عنایت قرار گیرد و به همین دلیل هر آزمایشی توصیه نمیشود.
خوب اگر بنا نیست، چنین آزمایشهایی که به دوام و سلامت ازدواج کمک میکند، انجام شود، حداقل در کلاسهای مشاوره برای ازدواج، باید در مورد این بیماریها به افراد در حال ازدواج توضیح و اطلاعات داده شود.
تا آنجا که من در جریان هستم، در این کلاسها باید در مورد این بیماریها توضیح داده شود، اما مسئله این است که این کلاسها، چگونه اجرا میشوند؟ با وجود تلاشهای فراوانی که انجام شده و حتی افزایش ساعات این کلاسها، هنوز نقدهای جدی بر استانداردها و نحوه برگزاری آنها وجود دارد. ضمن آنکه غفلت از آموزش برخی مسائل در حوزه رفتار جنسی و به تاخیر انداختن آن تا نزدیکی ازدواج، عملاً باعث میشود تا برخی مواقع دیگر برای آگاهیبخشی مقداری دیر شده باشد! فعالیتهای جنسی جوانان، علیرغم خواستههای بزرگترها یا مسئولین کشور، الزاماً تا بعد از ازدواج به تاخیر نمیافتد. ایجاد آگاهی و درک خطر از پیامدهای رفتار پرخطر جنسی باید مدتها قبل اتفاق بیفتد. حتی اگر کسی خودش میداند که رفتار پرخطر جنسی داشته، بهتر است در خودش این حساسیت را ایجاد کنیم که پیگیری کند و پیش از ازدواج از وضعیت سلامت خود باخبر شود. اما اینکه این انتظار را در خانواده و فردی که بناست با او ازدواج کند ایجاد کنیم یا به زور قانون به او تحمیل کنیم، میتواند پیامدهای غیرسازندهای داشته باشد. مشابه آنرا به لحاظ فرهنگی سالها در مورد تقاضای داماد یا خانوادهاش برای اخذ گواهی بکارت دختران داشتهایم، که امری است غیرقابل قبول و اگرچه خوشبختانه نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است، اما هنوز هم کاملاً منتفی نشده است. اینکه افراد بدانند و بتوانند مراقب خودشان باشند و اگر احیاناً رفتار پرخطر جنسی داشتهاند، خودشان قبل از ازدواج سلامت خود را از این نظر چک کنند، این روش ارزش فرهنگسازی دارد و اقدامی مثبت است. اما اگر بخواهیم این آزمایشها را وارد فرایند قانونی کنیم، یا اینکه فرهنگسازی کنیم که طرف مقابل چنین فشاری را بر شخص یا خانواده کسی که میخواهد با وی ازدواج کند وارد کند، همانطور که گفتم موضوع ازدواج را از شرایط فعلی نیز پیچیدهتر میکند. ازدواج باید برمبنای شناخت کافی و اعتماد متقابل پایهریزی شود و نه قطاری از آزمایشها.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟